روزنامه «نیو ویژن» اوگاندا در گزارشی نوشت: همه میدانند که ایرانیها هرگز در موضع تحقیر و ضعف یا با حالتی که گویی دارند کشورشان را مثل یک معامله ملکی میفروشند، پای مذاکره نمینشینند.
به گزارش کارآفرينان نيوز در بخش هایی از این گزارش آمده است: پس از فروپاشی دیوار برلین در نوامبر ۱۹۸۹، واشنگتن و متحدان غربیاش هیچ تصوری از آینده نداشتند. آنها تمام ساختارهایشان را بر اساس رقابت با اتحاد جماهیر شوروی بنا کرده بودند و حالا سازمان سیا دیگر نگرانی نسبت به کمیته امنیت دولتی شوروی نداشت.
تقریباً یکشبه، بانک دولتی اتحاد جماهیر شوروی و شورای همکاری اقتصادی کشورهای سوسیالیستی ناپدید شدند و صندوق بینالمللی پول بدون هیچ رقیبی باقی ماند. آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده حالا آزادی کامل داشت، چون بانک توسعه خارجی شوروی و کمیته همبستگی شوروی با آسیا و آفریقا دیگر وجود نداشتند تا برنامههای کمکهای خارجی شوروی را ادامه دهند. اقدامات ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوریاش، تماماً کاتالیزوری برای افول غرب هستند.واقعیت این است که همزمان با افول آمریکا، خلائی در نظم جهانی ایجاد شده که فرصتی برای بازآرایی آن فراهم کرده است.در سه دهه گذشته، آمریکا و غرب انگیزهای کمتری برای هدایت نفوذ جهانی خود داشتهاند. ناتو، که دیگر با پیمان ورشو روبهرو نبود، وارد مسیری بیهدف شد که نهایتاً در سال ۲۰۱۴ منجر به جنگ داغ با روسیه شد. این سازمان امنیتی به همراهی واشنگتن به عراق و افغانستان رفت و در عملیاتهای نظامیای شرکت کرد که هزینهای حدود ۸ تریلیون دلار به بار آورد، سرمایهای که میتوانست برای ساخت ۶ پروژه مشابه «ابتکار کمربند و راه» چین به کار رود. اکنون که ایالات متحده در حال خروج از افغانستان و عراق است، یک چیز کاملاً روشن است: همه آن هزینهها بیفایده بود، چون آمریکا از منظر تاکتیکی و راهبردی در هر دو جنگ شکست خورد و تنها نتیجهاش مرگ میلیونها انسان بود.
رفتار غرب در سه دهه گذشته، فقط به افول آن سرعت بخشیده و نفوذ جهانی واشنگتن را تضعیف کرده است، همانطور که «نناندو کیزیتو سِروواگی» پژوهشگر ارشد مرکز «نظارت توسعه» در مقالهاش با عنوان «چرا آفریقا برای توسعه به چین روی آورده» توضیح میدهد، همه امپراتوریهایی که تلاش کردهاند بر جهان سلطه یابند، در نهایت سقوط کردهاند. واقعیت این است که همزمان با افول آمریکا، خلائی در نظم جهانی ایجاد شده که فرصتی برای بازآرایی آن فراهم کرده است.
اقدامات ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوریاش، تماماً کاتالیزوری برای افول غرب هستند. او رسماً تصمیم گرفته است پس از ۶ دهه به فعالیت USAID پایان دهد، ابزاری که بسیاری آن را بزرگترین ابزار قدرت نرم واشنگتن میدانستند. بهطور روزافزونی آشکار شده که قانون «رشد و فرصت آفریقا» نیز دوام نخواهد آورد، چون دیپلماسی تجاری به ستون اصلی سیاست خارجی ترامپ تبدیل شده است. واشنگتن تحت سیاست «اول آمریکا» در حال وضع تعرفههایی حتی علیه متحدان دیرینه خود است.
ترامپ همواره سیاستمداری غیرمتعارف بوده و در دوره اول ریاستجمهوریاش مستقیماً با رهبر کره شمالی دیدار کرد، اگرچه آن مذاکرات هیچ دستاوردی نداشت. او همچنین خروج نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان را مذاکره و اجرایی کرد و کشور را به طالبان بازگرداند؛ رویدادی که ضعف آمریکا را به نمایش گذاشت. در میان رویکردهای غیرمتعارف دیپلماتیکش، او نامهای به رهبر عالی ایران ارسال کرد تا درباره توافقی پیرامون برنامه هستهای ایران گفتوگو کند، آن هم پس از آنکه از توافق جامع برنامه اقدام مشترک خارج شد، توافقی که استفاده صلحآمیز از برنامه هستهای ایران را تضمین میکرد.
همه میدانند که ایرانیها هرگز از موضع تحقیر و ضعف یا با حالتی که گویی دارند کشورشان را مثل یک معامله ملکی میفروشند، پای مذاکره نمینشینند. ترامپ در جریان تبلیغات انتخاباتیاش برای بازگشت به کاخ سفید گفت، آمریکا از محافظت از تایوان هیچ سودی نبرده و این وضعیت را با نحوه ارائه «حفاظت» توسط مافیا مقایسه کرد؛ بدین ترتیب، دیپلماسی تجاریاش به شکل «دیپلماسی مافیایی» درآمد.
همین رویکرد را در قبال اوکراین در پیش گرفته، پس از مشاجرهای لفظی با رئیسجمهور اوکراین در دفتر بیضی، واشنگتن کمک نظامیاش به کییف را مسدود کرد و حتی تبادل اطلاعات با دولت زلنسکی را هم متوقف کرد، تا زمانی که توافقی برای تأمین ۵۰۰ میلیارد دلار از ذخایر مواد معدنی نادر زمین به ایالات متحده امضا شود.
ترامپ عملاً ناتو را در وضعیت خودکار قرار داده و اتحادیه اروپا دریافته که باید مسئولیت امنیتش را خودش بر عهده بگیرد. در این زمینه، شاخه آفریقایی ناتو موسوم به «آفریکام» که در دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ از حذف شدن جان سالم به در برده بود، بر اساس سناریویی که توسط اندیشکده فرانسوی «انستیتو مونتنی» منتشر شده است احتمالاً در آینده نزدیک حذف خواهد شد. رئیسجمهور چین از عبارت «شرق در حال خیزش و غرب در حال افول است» استفاده کرد، عبارتی که در میان کشورهای جنوب جهانی بازتاب گستردهای داشت.در اکتبر ۲۰۲۰، رئیسجمهور چین از عبارت «شرق در حال خیزش و غرب در حال افول است» استفاده کرد، عبارتی که در میان کشورهای جنوب جهانی بازتاب گستردهای داشت، چرا که تحولات امروز همین واقعیت را تأیید میکنند. اکنون گروه بریکس به رقیبی جدی برای گروه جی ۷ تبدیل شده است، هم از منظر جمعیت که بازارها و نیروی کار را شکل میدهد و هم بهعنوان نیروی جنگی بالقوه.
پایتخت تولید جهان در شرق قرار دارد و جنوب شرق آسیا جایگاه خود را در صحنه جهانی تثبیت میکند و بر سازمانهایی چون جی ۲۰ نیز تأثیر میگذارد. پکن «ابتکار امنیت جهانی» خود را راهاندازی کرده است.
«آلن کالینز امپوو» پژوهشگر ارشد مرکز «نظارت توسعه» در مقالهای با عنوان «مشکلات کنگو: زمان امتحان ابتکار امنیت جهانی چین فرا رسیده؟» توضیح میدهد که چگونه «ابتکار امنیت جهانی» چین میتواند خلأ امنیتی در مناطقی مانند آفریقا را پر کند. برای پکن، این چارچوب همچنین پایه رویکرد رسمیاش در قبال جنگ در اروپا بوده و همین مدل برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان عربستان سعودی و ایران بهکار گرفته شد.