حجتالاسلام محمد عابدی گفت: برخورد دستگاههای مختلف فرهنگی، مذهبی، رسانهای و... با ماه رمضان از فقر مهندسی به شدت رنج میبرد
به گزارش کارآفرينان نيوز امروز نخستین روز از ماه مبارک رمضان است. به همین مناسبت با حجتالاسلام محمد عابدی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی پیرامون ویژگیهای ماه مهمانی خدا و جایگاه رمضان در نظام تربیتی اسلامی به گفتگو نشستیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید: *شناخت ماه مبارک رمضان به عنوان مجموعه بزرگ تربیتی اسلام چقدر ضروری است؟
دین اسلام با معرفی مجموعهای از تکالیف متوالی و برنامههای دامنه دار بستهای پرمغز از ابزارهای تربیتی را در اختیار مسلمانان قرار داده است. مثلاً تکالیفی برای روزها، مثل نمازهای پنچ گانه؛ دعای هر روز؛ زیارات ائمه در هر روز؛ برای هفتهها، مثل نماز جمعه و قرائت برخی سورهها و ادعیه، برای ماهها مثل اعمال خاص هر ماه؛ برای هر سال مثل یک ماه روزه در هر سال؛ نماز عید فطر؛ عید قربان و خمس و زکات و…؛ برای طول عمر یک بار حج و… با مطالعه این ابزارها و کشف ارتباط بین آنها میتوان به عمق مهندسی فرهنگی و اجتماعی دین پی برد. در این میان ماه مبارک رمضان را باید به عنوان بخشی از مجموعه بزرگ تربیتی اسلام دید و جایگاهش و اهمیتش و کارکردهایش را شناخت.
برای مثال اگر فلسفه مهم روزه داری در ماه مبارک رمضان تقوا باشد «کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم للعلکم تتقون»، دهها توصیه و تکلیف در قرآن یا روایات یا سنت و دین یا عرف مذهبی ما هست که میتواند تقوا ایجاد کند، مثلاً موقعیتهای مکانی (مانند حضور میان جمعیت مذهبی در مساجد و…) یا موقعیتهای زمانی (مثل ایام عید قربان؛ دهه محرم و…) را در نظر بگیرید که در تولید تقوا و «خدا لحاظی» مؤثر هستند.
*بر این اساس نخبگان فرهنگی و تبلیغی و رسانهای و پژوهشگران حوزه دین باید بدانند چه نسبتی بین روزه داری ماه مبارک با این امور وجود دارد و مثلاً از موقعیتهای مکانی و زمانی و… چگونه میتوانند برای تولید و گسترش تقوا استفاده کنند؟ در این باره لطفاً توضیح دهید.
با توجه به همین جهت قطع ارتباط ماه مبارک با دیگر عناصر و ابزارهایی که اسلام معرفی کرده؛ خبط بزرگ و غفلت مدامی است که هم مفسران ما و هم دستگاههای فرهنگی و تربیتی ما همیشه گرفتارش بودهاند. نگاه جزیرهای و منقطع از دیگر توصیههای دین به ماه مبارک رمضان، آفت بزرگ برای استفاده کامل از این تدبیر بزرگ الهی برای بشریت است. برای همین این ماه مبارک همیشه در رمضان مانده است و آثار و برکاتش کمتر به ماههای دیگر سرازیر میشود.
در حالی که باید بتوانیم: تقوایی را که در ماه رمضان به برکت سی روز روزه داری ایجاد میشود؛ در طول سال در ابعاد مختلف حیات فردی، خانوادگی؛ و اجتماعی و سیاسی خود شاهد باشیم و از مرز خواست الهی خارج نشویم و دچار عصیان و گناه نگردیم. همیشه از خود میپرسیم برخی از افراد که در ماه مبارک رمضان برای رفع ضروریترین نیازش به حیات (آب) منتظر رسیدن لحظه اذان هستند که خدا اجازه داده است و حتی یک ثانیه زودتر جرعهای آب نمینوشند، بعد از ماه مبارک به راحتی به احتکار یا دزدی یا هتک احترام مردم یا ترک نماز و واجبات و انجام محرمات الهی روی میآورند؟ چرا لطافت روحی حاصل از ماه رمضان را در طول سال حفظ نمیکنیم؛ چرا روحیه بخشش؛ گذشت؛ ایثار و اطعام و انفاق را در طول سال نمیتوانیم حفظ کنیم و...
اما چه اتفاقی میافتد که در خوش بینانه ترین حالت تقوا و لطافت روحی و روحیه بخشش و ایثار محصور در ماه مبارک رمضان میشود و از فردای ماه مبارک؛ دوباره گویی به تنظیمات کارخانه بر میگردیم. گویی ماه مبارک یک استثنا در زندگی ماست؟ در حالی که باید یک جریان برای طول سال ما ایجاد کند؛ جریان تقوا؛ جریان انسانیت؛ جریان گذشت؛ جریان مواسات و....
مشکل اینجاست که در سطح نخبگانی، دستگاههای تربیتی؛ فرهنگی و تبلیغی ما خود متوجه این هندسه جامع و پیوستگی آموزهها و تعلیمات قرآنی و اسلامی و رسالت مندی ماه رمضان نسبت به طول سال نیستند.
واقعیت این است که دستگاههای تبلیغی و فرهنگ ساز وقتی میخواهند برای ماه مبارک رمضان برنامه بسازند یا محتوای تبلیغی تولید کنند، فقط برای این ماه بریده از نسبتش با طول سال، برنامه میسازند. دستگاههای نرم افزاری فقط به یک مقطع در سال مینگرند. مهندسی اسلام برای نظامهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را به نحو کارآمد نمیتوانند بازسازی کنند. لذا به مراسمهای مذهبی مثل ماه رمضان، اعتکاف، اعیاد مذهبی مثل جمعه، فقط و فقط به صورت برنامههای مقطعی نگاه میشود و عنایتی ندارند که این برنامهها وقتی در کنار هم و پیوسته به هم دیده شوند، قدرت تولید فرهنگ جامع و گسترده در سطح ملی را دارند و همه شهروندان جامعه دینی با هر تیپ و گروه اجتماعی را میتوانند بر محور دین گردآورند.
بنابراین نقصان نظام معرفتی جامع و محصور کردن فلسفه ماه مبارک به سی روز این میشود که اوج انتظار این میشودکه اثر ماه رمضان نهایتاً در سی روز این ماه دیده شود و انتظار بروز و ظهور آثار روزه داری ماه رمضان در ماههای دیگر غریب و نامانوس به نظر برسد. *حال سوال مهم این است که با این همه ظرفیتهای دین چرا جلوههایی جدی این مهندسی باشکوه را در جامعه اسلامی نمیتوانیم ببینم؟
پاسخ البته با تأسف شدید این است که در این میان برخورد دستگاههای مختلف فرهنگی، مذهبی، رسانهای و.... با ماه رمضان نیز از این فقر مهندسی به شدت رنج میبرد.همه ماه رمضان را به عنوان مناسبت میشناسند، برنامههای آن مناسبتی ساخته میشود و هرگز و با اینکه در ماه رمضان دهها متولی فرهنگی و مذهبی و حتی اقتصادی و رسانهای و هنری پای کار میآیند، اما بدون نقشه راه ملی و بدون توجه به اینکه جایگاه ماه رمضان در میان ماههای دیگر در مسئله فرهنگ سازی و رفتارسازی چیست؟ چگونه میتوان از ماه رمضان برای رفتارهای اقتصادی در طول سال استفاده کرد. فلسفه ماه رمضان آیا اختصاص به یک ماه دارد یا بخشی از پازل تغییر سرنوشت جامعه اسلامی از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب است؟
کتاب «با قرآن در بهار قرآن» که توسط این جانب به نگارش در آمد با این دغدغه در پی آن بود که نشان دهد ماه مبارک رمضان فقط یک مناسبت سالانه نیست؛ ماه رمضان ماه قرآن است؛ ماه رمضان ماه توجه و تحقق محتوای کتاب دین است، یعنی در این ماه باید توجهها به نقشه راه دین متوجه گردد و مسلمانان بدانند که در زندگی خود در طول سال باید دستورات قرآن را پروتکل و دستورالعمل زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی خود قرار بدهند؛ ما بر اساس آموزههای قرآن و سنت میدانیم که اول، این کتاب در شب قدر نازل شد (انا انزلناه فی لیله القدر)، دوم آنکه شب قدر در ماه رمضان است، سوم آنکه روزه ماه رمضان برای ایجاد تقوا تشریع شده است. نتیجه این میشود که فلسفه ماه رمضان بر اساس آیات قرآن ایجاد تقواست، اما تقوا و «خدالحاظی» در اقتصاد، خانواده، سیاست، فرهنگ، امینت و کشورداری و.... که در این ماه ایجاد میشود، بخشی از پروژه بزرگ فرهنگ سازی سالانه اسلامی است و بخش مهمی از کارکردهای ماه رمضان، برای هر شهروند جامعه اسلامی، مربوط به طول سال است، ولی آیا دستگاههای قانون گذاری، فرهنگی، اجرایی چنین نگاهی به این سرمایه عظیم دارند؟ پاسخ یک کلمه است: هرگز و حاشا.
با توجه به اینکه ماه رمضان سی روز است و قرآن نیز سی جز دارد، کتاب با قرآن با بهار قرآن می کوشد برای هر روز، آیهای از یک جز در پیش چشم خوانندگان خود قرار بدهد تا در طول سی روز، آموزههای قرآن را مرور کنند و محتوای قرآنی راهی برای تحقق در زندگی آنان بیاید. در این کتاب موضوعات سی گانه ای گرد آمده است که هر کدام از طریق روایات و سنت تبیین شده اند تا خواننده با سرعت و در کمترین مدت به آنها دست یابد موضوعاتی مانند تقوا، روزه داری، قیامت باوری، کنترل خشم، پرهیز از حرام خواری، عدالت، دعا، عبادت، غفلت و بی خبری، آبادی مسجد، توبه، شیطان شناسی، نا امیدی از رحمت خدا، احسان، نماز و نماز شب، امتحان الهی، عفت و خویشتنداری، دوست یابی، حیا، امر به معروف و نهی از منکر، غیرت، اخلاص، عبرت، دوری از گناهان کبیره، صبر، تعلق نداشتن به دنیا، یاد خدا، اخلاق برجسته، حسادت. *لطفاً با مثال توضیح میدهید؟
برای مثال تنها به یکی از این عنوانها توجه کنیم یعنی «احسان». کتاب به آیه ۹۰ نحل توجه میدهد که خداوند به عدل و احسان امر کرده است. کتاب توضیح میدهد که عدل یعنی هر چیزی در جای خود باشد و هر نوع انحراف، افراط، تفریط خلاف عدل است، ولی عدالت به تنهایی کارساز نیست و به مرحله بالاتری (احسان) نیاز هست زیرا گاه حل مشکل با اصل عدالت به تنهایی امکان ندارد و نیاز به گذشت و فداکاری است که با احسان از آن یاد میشود. امیر مؤمنان فرمود العدل انصاف و الاحسان التفضل عدل انصاف است و احسان بیشتر از حق دادن. اگر به خوبی دقت شود این آموزه قرآنی دقیقاً چیزی است که ما در ایام اخیر که دامنه فقر فقرا گستردهتر و سفرههای آنها کوچکتر شده است، به آن نیازمندتریم. جامعهای که در چهل سال ماه رمضان با آموزه قرآنی احسان آشنا شده باشد، امروزه آمادگی گذشتن از خود برای بقای هموطن خود را خواهد داشت.
آیا متولیان فرهنگی ما با چنین نگاهی از چهل سال پیش به آموزهای قرآن و ظرفیت ماه رمضان نگریستهاند؟ به نظر میرسد رسالت اصلی اهل اندیشه و کتاب این است که باید این ظرفیت ماه مبارک را در میان ظرفیتهای دیگر که اسلام طرحی کرده، ببیند و به هندسه مناسبتهای اسلامی دست یابند و مهمتر اینکه بتوانند این یافتهها را به دست اندرکاران فرهنگی و رسانهای و قانون گذاران مؤثر در این حوزهها عرضه کنند. بیایید در ایام آغازین ماه مبارک دعا کنیم که اهل کتاب و اهل قلم به ماه رمضان به عنوان بخشی از پازل پروژه اسلام برای انسان سازی بنگرند.