کسب ۸۵ مدال رنگارنگ از آوردگاه بزرگ المپیک دانشآموزی حکایت از اقتدار آیندهسازان ورزش ایران در سطح جهان دارد.
به گزارش کارآفرينان نيوز کسب ۸۵ مدال طلا و عنوان پنجم برترین کاروان ورزشی جهان در المپیک دانشآموزی یکی از مهمترین دستاوردهای ورزش ایران بود که در روزهای ابتدایی سال ۱۴۰۴ رقم خورد دستاوردی که نه از جنبه مدالی بلکه از جنبه استعدادیابی و پشتوانهسازی میتواند برای ورزش ایران نوید دهنده روزهای خوب قهرمانی و اقتدار در سطح جهان و المپیک باشد.
دانشآموزان قهرمان کشور به عنوان آیندهسازان ایران در بخش های مختلف در سرمای سخت زلاتیبور صربستان خالق صحنههایی بودند که میتواند در آینده بیش از پیش تکرار شود. قهرمانان و آیندهسازان ایرانی در صربستان در بین قدرتهای جهانی ۲۹ بار سکوی نخست جهان را به تصرف خود درآوردند و پرچم ایران را بر قله اقتدار ورزش نصب کردند. آنها همچنین ۲۸ مدال طلا و ۲۸ برنز را ضرب کردند تا نشان دهند ورزش نیز بخشی از اقتدار ایران قوی است و میتواند در سطح جهان ناقوس پیروزی را به صدا درآورد.
در المپیک دانشآموزی، کشتی به مانند دیگر آوردگاههای بزرگ پرچمدار بود. آزادکاران ایرانی در زلاتیبور با کسب ۷ مدال طلا، ۲ نقره و یک برنز به عنوان قهرمانی این دوره از المپیک رسیدند و کشتی فرنگی نیز با کسب چهار طلا، سه نقره و یک برنز نیز به عنوان تیم برتر این دوره از بازیها معرفی شد. کسب ۱۱ مدال طلا توسط کشتیگیران نشان از آن دارد که روند رو به رشد این رشته در ایران توقف ناپذیر است و میشود در آینده با استفاده از این جوانان برای فتح بزرگترین آوردگاه ورزشی برنامهریزی کرد.
براساس آمار رشته کشتی در صربستان با کسب ۱۸ مدال در آزاد و فرنگی، ۲۱ درصد مدالهای ایران را به خود اختصاص داد. همچنین ۳۸ درصد مدالهای طلای کاوران ورزشی ایران را گوششکستهها کسب کردند.
دیگر رشتههای ورزشی نیز نقشپررنگی در ارتقا جایگاه ایران در المپیک دانشآموزی داشتند و حتی دانشآموزان توانیاب کشور نیز چندین مدال رنگارنگ را از آوردگاه بزرگ صربستان ضرب کردند.
با پایان این رقابتها اکنون این سوال مطرح است که آیا مِیشود انتظار داشت که نسل کنونی در المپیک ۲۰۳۲ بتوانند بار دیگر این افتخارات را تکرار و جایگاه ایران را در بزرگترین آوردگاه ورزشی جهان تک رقمی کنند؟
پاسخ به این سوال می تواند چند جواب مختلف باشد. نخست اینکه بله اگر روند پرورش این قهرمانان با استانداردهای خاص قهرمان پروری ادامه داشته باشد میتوان انتظار خلق حماسه را در استرالیا داشته باشیم. اما این حماسه چگونه خلق خواهد شد؟
اگر ورزش ایران به دنبال حماسهای بیسابقه در سرزمین کانگوروها است باید ابتدا تربیت گلخانهای در رشتههای مختلف را در دستور کار قرار دهد و با استفاده از مدل موفق کشتی، آیندهسازان ورزش ایران را در مسیر فتح جهانی قرار دهد. مدلی که در چند سال گذشته در دستور کار علیرضا دبیر قرار گرفت و اکنون نیز کشتی ردههای سنی ایران مدعیان بزرگ جهانی به شمار میروند و برخی نیز باور دارند این نسل جدید میتواند در لسآنجلس تاریخیترین نتیجه ممکن را به ثبت برساند.
اما تمام رشتههای ورزشی ایران به مانند کشتی متکی به دانش بومی نیستند و برای ارتقا سطح رقابت قهرمانان آنان نیاز به امکانات و دانش مربیان خارجی است. امکاناتی که در برخی از رشتهها بسیار پایین تر از متوسط جهانی و حتی ملی است و با این زیرساخت نمیشود انتظار داشت ورزش کشور در یک توسعه متوازن قرار گیرد. البته ظهور تکستارهها از دل فقر امکاناتی برخی رشتهها نشان از ظرفیت بالای ورزش ایران دارد.
نمونه این رشتهها ژیمناستیک بود که با وجود کمترین امکانات نماینده ان به عنوان هفتم المپیک رسید. مهدی الفتی که در سال ۱۴۰۳ یکی از شگفتیسازان ورزش ایران بود به اذعان رئیس فدراسیون و بسیاری از کارشناسان این رشته حتی تجربه تمرین با وسایل استاندارد جهانی را نداشت.
سناریو دوم گلچین کردن استعداد ها از میان ۸۵ مدالاور المپیک صربستان است. ورزش ایران در ۷۰ سال حضور در المپیک تنها در ۶ رشته کشتی، وزنهبرداری، تکواندو، تیراندازی، دوومیدانی و کاراته موفق به کسب مدال شده و بیشتر افتخارات ایران حول این چند رشته بوده است.
در المپیک دانش آموزی نیز نفرات برتر کشور در چند رشته خاص بود و چند رشته نیز نشان داد ایران ظرفیت مدالآوری در المپیک را دارد. اکنون تصمیمگیران ورزش باید تمرکز خود را بر روی قهرمانان و آیندهسازانی بگذارند که بتوانند حلقه بسته رشتههای مدالآور المپیکی را بشکنند. اگر چنین تمرکزی انجام شود میتوان انتظار داشت که قهرمانان بزرگی مانند جواد فروغی، سجاد گنجزاده و احسان حدادی از دل این امیدها به ورزش جهان معرفی شود.
سومین سناریو برای نسل آیندهساز کشتی احتمال رهایی آنها به حال خود است. در برخی از رشتهها ستارهسازی سخت انجام میشود بسیاری از بازیکنان بزرگ و قهرمانان خود را وارث یک پیراهن میدانند و جانشینپروری برای آنها معنای چندانی ندارد. ارثی شدن پیراهن تیم ملی برای برخی از قهرمانان موجب شده تا نسلهای مختلف و قهرمانان آیندهدار پشت در تیمهای ملی معطل و در نهایت به نسل سوخته تبدیل شوند. نمونه این اتفاقات را میتوان در فوتبال، بسکتبال، وزنهبرداری و حتی کشتی در ادوار گذشته دید.