«ما نیامدهایم گریه کنیم و برویم؛ مراسم تشییع سید، اعلام آمادگی برای انتقام است». این فقط جمله روحانی لبنانی، حسین زینالعابدین نبود. این حرف همه کسانی بود که امروز از سرتاسر دنیا خودشان را برای تشییع سید به بیروت رساندند.
به گزارش کارآفرينان نيوز بعضی از لبنانیها که هوایی و زمینی نتوانسته بودند خودشان را برسانند دلشان را به دریا زدند و با کشتی حرکت کردند. عکسشان را که در فضای مجازی منتشر کرده نوشتند: «وقتی راههای هوایی بسته شدند، از زمین و دریا خودمان را به محبوبمان میرسانیم.»
راه عاشقان سید فقط به دریا، زمین و آسمان ختم نشد. مردم روستاهای لبنان از نبطیه گرفته تا کفرفیلا و صور و صیدا و… پیاده به سمت بیروت حرکت کردند تا برای آخرین بار خودشان را به سید برسانند.
مردم بیروت هم سنگ تمام گذاشتند. به رسم اربعین عراقیها درهای خانههایشان را باز گذاشتند و پذیرای مهمانان سید شدند. با وجود سرمای استخوان سوز بیروت، همه از صبح در محل تدفین سید جمع شدند. ورزشگاه شمعون چندین ساعت مانده به شروع مراسم مملو از جمعیت شد.
مردی عصای سفیدش را با دوانگشت باقیماندهاش گرفته و به طرف مدفن سیدمقاومت میرود. شاید بوی سید را حس کرده که از کسی برای پیدا کردن راهش کمک نمیگیرد.
در میان جمعیت زنی با اقتدار میگوید: «اسم این کار تشییع نیست. بلکه میخواهیم پیکر سید را به خاک بسپاریم و روح او باقی میماند. بچههای ما وقتی به دنیا میآیند میگویند لبیک یا نصرالله. ما لبیک یا نصرالله را با شیر دادن به بچهها آموزش میدهیم.…مسئله مربوط به شخص سید نیست. با اینکه شخصیت سید در قلب من جایگاه ویژه دارد ولی مسئله من مقاومت است. مهم این است که این مسیر ادامه داشته باشد و این مسیر باقی خواهد ماند. تازمانی که مادران بچه به دنیا بیاورند این مسیر باقی خواهد ماند و ما خاری در چشم صهیونیستهای داخلی و خارجی خواهیم بود. کسانی که گمان میکنند ما با شهادت سید شکسته شدهایم بدانند ما قویتر شدهایم پرچم ما از گذشته بالاتر رفته است.»
مراسم در حال برگزاری است که جنگندههای اسرائیل بالای سر مردم پرواز میکنند ولی صدای شعار مردم بالاتر میرود. «هیهات من الذله و لبیک یا نصرالله» این فقط شعار نیست، مردم اعتقادشان را فریاد میزنند.حالا دیگر مزار نصرالله کابوس جدید اسراییل است.
در میان جمعیت پسر بچه ۹سالهای را میبینیم که سربند انا علی العهد بسته است. خودش را حسن سلیم معرفی میکند و میگوید: «من از منطقه حاره حریک آمده ام. من خیلی سید را دوست دارم. وقتی که خبر شهادت ایشان را شنیدم بسیار ناراحت شدم. همیشه دوست داشتم سلام به ایشان برسانم و ایشان را ببینم اما نشد. من سید را بیشتر از همه چیز در عالم دوست داشتم. قلب و همه وجودم پر از محبت سید است.»
پسر بچه دیگری عکس سیدحسن را به سینه زده و میگوید: «وقتی سید زنده بود، موقع سخنرانیش فریاد میزدیم و اسمش را صدا میکرد. حالا که سید شهید شده با همان هیجان و شور و عشق صدایش میکنیم.»
نزدیک غروب که میشود، نوجوانان سربند بسته با دستکش، کیسههای زبالهای در دست دارند و خیابانها را پاکسازی میکنند.
نسلی که امروز در تشییع سید دیدیم، نه سن و سال مشخصی داشتند نه سلوک و مرام خاصی. از شیعه و سنی گرفته تا مسیحی و ارمنی همه عاشقان سیدحسن دور هم جمع شده بودند تا با حضورشان پیام مستقیمی به دشمنان سیدحسن بدهند.میگویند وقتی جمعیت زیادی برای تشییع شهدا حرکت میکنند، در حقیقت پیامی برای قاتل شهید است. کسی که میخواستید با کشتن او نقش و تاثیرگذاری او را از بین ببرید، با این مراسم با شکوه اثرگذاریاش بیشتر شده و این شکست دشمن است. به قول امام خمینی (ره): «ما ملت گریۀ سیاسی هستیم، ما ملتی هستیم که با همین اشکها سیل جریان میدهیم و سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است، خرد میکنیم»