کلاس چهارم ابتدایی بود. استادش احساس کرد سید محمد باقر در مورد افکار مارکسیستی چیزهایی میداند. کتابها و مدارکی که داشت را به سید محمد باقر داد. بعد از مدتی خواست امتحانش کند که چیزی از کتابها متوجه شده یا نه؟ چند سؤال از او پرسید. سید طوری جواب سؤالها را داد که استادش گفت: این طفل جوری برای من توضیح داد که دیدم قسمتی از مسائل را درست نفهمیده بودم و تازه متوجه شدم.