به گزارش کارآفرينان نيوز از کرمانشاه، خانواده شهدای نیروی پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در مقابله با حمله شرورانه اخیر رژیم صهیونی، ظهر امروز 13 آبانماه، با مقام معظم رهبری دیدار کردند.خانوادههای شهیدان حمزه جهاندیده، محمدمهدی شاهرخیفر، مهدی نقوی و سجاد منصوری در این دیدار حضور داشتند. این شهیدان از کارکنان نیروی پدافند هوایی ارتش بودند که بامداد شنبه پنجم آبان در راستای دفاع از حریم امنیت ایران، حین عملیات مقابله با پرتابههای رژیم جنایتکار صهیونی به مقام والای شهادت نائل شدند.
شهید سجاد منصوری، افتخار جمهوری اسلامی ایران فرزند خطه غرب کشور متولد شهرستان هرسین از توابع استان کرمانشاه است.پدر و مادر شهید بزرگوار در گفتوگو با خبرنگار فارس از حس و حالشان در دیدار با مقام معظم رهبری گفتند.
پدر شهید سجاد منصوری از احساس همدردی مقام معظم رهبری سخن گفت و اظهار کرد: رهبر انقلاب فرمودند شهدا در جوار خداوند جایگاه ممتاز و والامقامی دارند.وی با بیان اینکه معظم له به دفاع این عزیزان از آبوخاک اشاره کرد و گفت: افتخار میکنم که فرزندم در دفاع از آبوخاک مقدس ایران به شهادت رسیده است.پدر شهید منصوری افزود: داغ فرزندم را در دیدار با رهبر انقلاب فراموش کردم وقتی این همه محبت را از رهبر معظم انقلاب، ارتش، پدافند هوایی و ملت قدرشناس ایران میبینم انگار پسرم زنده است؛ همه برای ما سنگتمام گذاشتند.وی در ادامه از فرزند شهیدش گفت و افزود: پسرم همیشه پایم را میبوسید و از من و مادرش میخواست برای همه کسانی که لباس امنیت بر تن دارند از ارتشی، سپاهی گرفته تا نیروی انتظامی، دعا کنیم.پدر شهید منصوری گفت: شهادت به پسرم الهام شده بود، همیشه میگفت هر وقت شهید شدم زیاد برای مراسم کفن و دفنم خرج نکنید، هزینه مراسمم را صرف نیازمندان کنید.
مادر شهید منصوری هم در ادامه از حس و حال خوب خود در دیدار با مقام معظم رهبری گفت که قلبش آرام شده است.وی اظهار کرد: مقام معظم رهبری به ما روحیه دادند و با دیدن رخ نورانی ایشان احساس خوبی بهم دست داد، داغم را فراموش کردم، قلبم آرام گرفت وقتی فرمودند شهید بزرگوار تنها پسر شما نبوده پسر من هم بوده... دلم آرام گرفت.وی از مهربانی شهید سجاد منصوری سخن گفت و افزود: سجاد میدانست شهید میشود، میگفتم تا برایت زن بگیرم در جواب میگفت مادرم من شهید میشم دامادی من رو نمیبینی.مادر شهید سجاد منصوری ادامه داد: سجاد وقتی میآمد کرمانشاه، بلافاصله خواهرهایش و برادرش را دعوت میکرد و میگفت، بیاید خانه مادر همه مهمان مادر هستیم.
انتهای خبر/