حرکت جهادی «۷ اکتبر» بیش از آنکه یک معادله استراتژیک نظامی باشد، یک الگوریتم فرهنگی رسانهای است که توانست کارکردی بهمراتب فراتر از دهها عملیات نظامی در سراسر جهان داشته باشد. در یکسال گذشته در کنار مبارزان خط مقاومت، خبرنگاران آزاداندیش برای تقویت و تکمیل این راه، بها دادهاند؛ خونهای پاکی که برای آبیاری جریان مقاومت، بر خاک ریخته شد و مردم جهان را متحیر کرد.
به گزارش کارآفرينان نيوز عملیات «هفتم اکتبر» یکساله شد؛ یک سال پیش در چنین روزی، تمام جهان با یک غافلگیری بزرگ از خواب بیدار شد. جوانان فلسطینی در آن روز، حماسهای بزرگ آفریدند و در سکوت دهها ساله جامعه جهانی به یک نسلکشی بزرگ، خود با دست خالی به دل خطر زدند؛ از مرزهای کذایی تعیینشده گذشتند و تمام جهان را به تحسین حرکت خود واداشتند.
یک سال پیش چنین روزی ارتش تا بُن دندان مسلح که از این تاکتیک چندجانبه غافلگیر شده بود، بهمانند همیشه، تنها یک فرمول برای این حرکت داشت: کشتار؛ فرقی هم نمیکرد که مقابلش چه افرادی باشد، زن و کودک باشد یا بیمار و مسافر. همه را از دم تیغ گذراند. امروز که یکسال از حماسه آزادمردی فلسطینیها میگذرد، میتوان گزارشی هولناک از یک نسلکشی بزرگ با حدود ۴۲ هزار کشته ارائه داد. یک نسلکشی تمامعیار که در آن از بیمارستان و یتیمخانه گرفته تا مدارس و زمینهای بازی و خانههای مسکونی، همه بمباران شد.
تا امروز، حدود ۱۸۰ خبرنگار تنها طی یکسال اخیر در غزه و لبنان کشته شدهاند و اگر این رقم به دهها برابر این میزان نیز که برسد، باز اخمی به ابروی سگ هار منطقه نخواهد آمد. رژیمی که دبیرکل سازمان ملل متحد را عنصر نامطلوب مینامد و بیش از ۱۵۰ نفر از کارکنان این سازمان جهانی را میکشد، دیگر چه توضیحی میخواهد برای این کشتار بیسابقه خبرنگاران داشته باشد؟
دشمن غاصب در این راه، به هیچکس رحم نکرد؛ از خبرنگاران بینالمللی گرفته تا سازمانها و نهادهای جهانی. تا امروز، حدود ۱۸۰ خبرنگار تنها طی یکسال اخیر در غزه و لبنان کشته شدهاند و اگر این رقم به دهها برابر این میزان نیز که برسد، باز اخمی به ابروی «سگ هار منطقه» نخواهد آمد. رژیمی که دبیرکل سازمان ملل متحد را عنصر نامطلوب مینامد و بیش از ۱۵۰ نفر از کارکنان این سازمان جهانی را میکشد، دیگر چه توضیحی میخواهد برای این کشتار بیسابقه خبرنگاران داشته باشد؟
این، یک مورد بیسابقه در تاریخ بشریت است که یک کشور غاصب، چنین دستدرازی بیشرمانهای را در طول سالها مرتکب شود و هزاران نفر را در طول سالها با انواع و اقسام بمبها نابود کند و نهتنها به هیچ نهادی پاسخگو نباشد، بلکه برای دیگر کشورها، خط و نشان هم بکشد؟ در چنین منطقی که فضاحت قانون جنگل نیز مقابل آن کم میآورد، رسانه اصطلاحا چه قدرتی باید داشته باشد؟ مگر غیر این است که کار رسانه، تنویر و روشنگری است؟ حال آنکه مگر تمام جهان از جنایات ریز و درشت این رژیم منحوس مطلع نیستند پس چه کارآمدی از بابت این تلاش خبرنگاران در مسیر آگاهی مردم صورت گرفته است؟
میخواهیم از مظلومیت خبرنگاران سخن بگوئیم که یادمان میآید رژیم منحوس، فقط در همین یک سال اخیر، هزاران کودک بیگناه را به کام مرگ کشانده و اینجاست که زبان قاصر از بیان این میزان دیوسیرتی و ددمنشی میشود.
بنابراین طبیعی است که اکنون علاوه بر کرسیهای آزاداندیشی سراسر جهان، مردم کشورها نیز سر به طغیان نهاده و خواستار توقف این کشتار عمومی هستند. امپریالیسم جهانی اما سرخوشانه از این کشتار، نظم جهانی را با سلیقه خود میچیند و در برابر آزادیخواهان جهان، از ابزارهایی چون تهدیدات نظامی، ترور و تحریم استفاده میکند غافل از اینکه نظم نوین جهانی، فرمولی فراتر از آنچه میاندیشند، دارد و برپایه چنین نظمی است که شعارهایی علیه این امپریالیسم در جوامع و حتی دانشگاههای سراسر جهان سر داده میشود.
اینچنین حرکت جهادی «۷ اکتبر» بیش از آنکه یک معادله استراتژیک نظامی باشد، یک الگوریتم فرهنگی رسانهای است که توانست کارکردی بهمراتب فراتر از دهها عملیات نظامی در سراسر جهان داشته باشد. در یکسال گذشته در کنار مبارزان خط مقاومت، خبرنگاران آزاداندیش برای تقویت و تکمیل این راه، بها دادهاند؛ خونهای پاکی که برای آبیاری جریان مقاومت، بر خاک ریخته شد و مردم جهان را از این بصیرت و فداکاری متحیر گذاشتند.
انتهای خبر/